1- تشبیه
تشبیه آن است که کسی یا چیزی را از لحاظ داشتن صفتی به کسی یا چیزی دیگر مانند کنیم ، هر تشبیه چهار رکن دارد :
رکن اوّل کلمه ای است که آن را تشبیه می کنیم ( مشبّه ) .
رکن دوم کلمه ای است که رکن اوّل را به آن تشبیه می کنیم. ( مشبّهٌ به)
رکن سوم شباهت رکن اوّل و دوم است و معمولاً حذف می شود.( وجه شبه )
رکن چهارم کلماتی است که تشبیه را برقرار می سازد ؛ از قبیل: مانندِ ، مثلِ ، چون ، هم چون ، به سانِ و . . . ( ادات تشبیه )
گاهی رکن چهارم هم حذف می شود .
مثال : پیراهن او مثل برف سفید است . ← تشبیه کامل
1 4 2 3
کاسه ی صبرم لبریز شد . ← تشبیه بدون رکن 4
2 1 3
صورتش مانند لبو شده بود. ← تشبیه بدون رکن3
1 4 2
پدرش در جوانی شربت شهادت نوشیده بود. ← تشبیه بدون رکن 3و4
2 1
2 - تشخیص (شخصیّت بخشی یا جان بخشی)
تشخیص آن است که در عالَم خیال ، اشیا یا عناصر طبیعت یا جانوران مانند انسانها رفتار کنند ؛ مثال :
باد گویی بر تن درختان تازیانه می زد. و یا : گویی آسمان هم بر ما گریه می کرد .
شب ز اسرار علی آگاه است . و یا : تا نگرید ابر، کی خندد چمن
شبنم از روی برگ گل برخاست گفت می خواهم آفتاب شوم
3 – تلمیح
تلمیح آن است که شاعر یا نویسنده ای به طور غیر مستقیم به آیه ، حدیث ، داستان یا یک رویداد تاریخی اشاره کند . (دقّت کنید که تلمیح اشاره به آیه ، حدیث یا . . . است ، نه بیان آن آیه ) مثال :
کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند / نه همه مستمعی فهم کند این اسرار (سعدی )
اشاره به آیه ی ( و إن مِن شَیءٍ إلّا یُسَبّحُ بِحَمده وَلکِن لاتَفقَهونَ تَسبیحَهُم ) یعنی موجودی نیست در عالَم که تسبیح و ستایش خدا نکند ولی شما تسبیح آن ها را نمی فهمید.
مثال دیگر: چنین گفت پیغمبر راستگوی ز گهواره تا گور دانش بجوی "
اشاره به حدیث " اُطلُب العلمَ مِنَ المَهدِ اِ لَی اللّحَدِ " از پیامبر یعنی دانش را از گهواره تا هنگام مرگ جست جو کنید.
مثال دیگر:
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند / چون تو را نوح است کشتیبان ز توفان غم مخور (حافظ )
اشاره به رویداد تاریخی توفان و کشتی نوح(ع)
4– تضاد
تضاد آن است که شاعر یا نویسنده دو کلمه ی متضاد را در کلام بیان کند ؛ مثال :
چو دخلت نیست ، خرج آهسته تر کن .
با بدان کم نشین که صحبت بد گر چه پاکی تو را پلید کند
عزّت از خواری نشناخته ای عمر در خار کشی باخته ای
بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار
5 - تکرار
هرگاه نویسنده بخواهد بر چیزی تأکید کند آن را تکرار می کند ، این تکرار آگاهانه بر تأثیر سخن می افزاید ؛ مثال :
گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو / شرح دهم غم دلم نکته به نکته ، مو به مو
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن / با مردم بی درد ندانی که چه دردی است (مهرداد اوستا )
6 - مراعات نظیر ( شبکۀ معنایی)
مراعات نظیر آن است که در یک نوشته ( شعر یا نثر ) کلماتی آورده شود که از جهتی با هم مناسبت داشته باشند ، مثلاً از یک جنس باشند یا این کلمات همراه هم باشند. (مراعات نظیر دست کم باید دو کلمه ی متناسب داشته باشد.)
توضیح: معمولاً این کلمات را می توان اعضای یک مجموعه دانست .
مثال : زنگ تفریح را که زنجره زد / باز هم در کلاس غوغا شد
جهان چون چشم و گوش و خال و ابروست / که هر چیزی به جای خویش نیکوست
گریۀ شمع از برای ماتم پروانه نیست / صبح نزدیک است در فکر شب تار خود است
7- واج آرایی(نغمۀ حروف )
گاهی شاعر حرفی را در یک بیت چند بار تکرار می کند و این تکرار باعث زیباتر و خوش آهنگ تر شدن شعر می شود ؛ مثال :
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است (منوچهری)
در این بیت تکرار (خ) و (ز) آشکارا آهنگ شعر را زیباتر کرده و گویی شنونده صدای خش خش برگ ها و زوزه ی باد پاییزی را می شنود .
هان ای شب شوم وحشت انگیز تا چند زنی به جانم آتش
یا چشم مرا ز جای برکن یا پرده ز روی خود فروکش (نیمایوشیج)
دراین بیت شاعر با شش بار تکرار (ش)،آهنگ سکوت شبانگاهی را به گوش خواننده می رساند.
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد / که تا زخال تو خاکم شود عبیر آمیز ( حافظ )
7بار تکرار خ و 9 بار تکرار ا
8 – مبالغه یا بزرگنمایی
مبالغه آن است که شاعر یا نویسنده چیزی را خیلی بیشتر از حدّ واقعی نشان دهد به عنوان مثال ، اگر چه در جنگ تحمیلی کشور های زیادی به صدّام کمک میکردند ، امّا «نصف جهان» در شعر زیر مبالغه است:
آن طرف نصف جهان با تانکهای آتشین در راه / این طرف ، ایرانیان تنها
مثال دیگر: شود کوه آهن چو دریای آب / اگر بشنود نام افراسیاب
9 – کنایه
کنایه جمله یا عبارتی است که دو معنی دارد ؛ معنی نزدیک و معنی دور ، ولی مقصود گوینده معنی دور آن است .
مثال : « از گفتۀ او مپیچ سر را » معنی نزدیک این مصراع آن است که هنگام شنیدن سخن او (پدر) سر خود را نچرخان ؛ امّا مقصود شاعر معنی دور آن است؛ یعنی نافرمانی نکن .
مثال دیگر : هنوز از دهانت بوی شیر می آید ، کنایه از این که تو کودک هستی .
و مثال دیگر : فلانی ریش سفید است ، کنایه از این که پیر است.
10 - جناس
جناس آن است که نویسنده ِیا شاعر کلماتی را بیاوردکه دارای حروف همجنس باشند، جناس انواعی دارد:
الف – جناس تام:تمام حروف و حركات دو كلمه مانند یکدیگر است ، امّا معنی آنها متفاوت.
بهرام که گور میگرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
ب- جناس ناقص حرکتی:دو کلمه فقط در حرکتها با هم فرق دارند؛ مثال:
مَلِک را همین مُلک پیرایه بس/ که راضی نگردد به آزار کس
پ- جناس ناقص اختلافی : دو کلمه فقط در یک حرف با هم فرق دارند ؛ مثال:
ای هدهد صبا به سبا میفرستمت / بنگر که از کجا به کجا میفرستمت
ت – جناس ناقص افزایشی : یکی از کلمهها یک حرف بیشتر دارد؛ مثال :
ای نام تو بهترین سرآغاز / بی نام تو نامه کی کنم باز